سه متن کوتاه در مورد امام حسن عسکری علیهالسلام
نادی نیوز: در مطلب قبلی جدیدترین پوستر استوری کلیپ مولودی و سرود و اکنون سه متن کوتاه در مورد امام حسن عسکری (ع) را از نگاه شما میگذرانیم.
عبادت و هیبت امام حسن عسکری علیه السلام
شیخ مفید روایت کرده زمانی که بنی عباس در زمانی که امام حسن عسکری علیه السلام را حبس کرده بود داخل زندان شد به صالح بن وصیف گفت بر او تنگ گیر بر او امان نده.
صالح گفت: من با او چه کنم، به دست دو نفری سپردهام که از بدترین اشخاصی هستند که پیدا کردهام.
اما اکنون هر دو نفر اهل نماز و روزه شدهاند و در عبادت به مقامی عظیم رسیدهاند.
آن دو نفر را فراخواند و گفت: وای بر شما! این شخص با شما چه کرده؟ گفتند: چه گوییم در حق مردی که روزها را روزه میگیرد و شبها را تا به صبح به عبادت مشغول است.
با هیچ کسی سخن نمیگوید و مشغول نمیشود به غیر از عبادت و هر وقت بر ما نظر میکنند بدن ما میلرزد.
به صورتی که مالک نفس خود نیستیم و نمیتوانیم خودداری کنیم.
آل عباس چون این را شنیدند از نزد صالح در کمال ذلت به بدترین حالی برگشتند.
زمینه سازی امام حسن عسکری برای غیبت امام زمان علیه السلام
مؤلف گوید: از روایات ظاهر میشود که آن حضرت بیشتر اوقات محبوس و ممنوع از معاشرات بود و پیوسته مشغول بود به عبادت چنانچه از روایت بعد ظاهر میشود.
مسعودی روایت کرده امام علی نقی (ع) خود را از بسیاری از شیعیان پنهان میکرد.
مگر تعداد کمی از خواص خود و چون امر منتهی شد به حضرت امام حسن عسکری (ع) از پشت پرده با خواص و غیرخواص سخن میفرمود مگر در آن اوقات که سوار میشد برای رفتن به خانه سلطان، و این عمل از آن جناب و از پدر بزرگوارش پیش از او مقدمه برای غیبت حضرت صاحب الزمان علیه السلام بود.
تا شیعه به این ماءلوف شوند و از غیبت وحشت نکنند و عادت در احتجاب و اختفاء جاری شود.
نماز خواندن امام حسن عسکری (ع) در میان شیران و درندگان
روایت شده که حضرت را به نحریر سپردند.
نحریر بر آن حضرت سخت میگرفت و آن جناب را اذیت میکرد.
زوجه اش به او گفت: ای مرد! بترس از خدا به درستی که تو نمی دانی که در منزل چه کسی است. به بیان اوصاف حضرت عسکری (ع) پرداخت.
از صلاح و عبادت و جلالت آن حضرت و گفت، من میترسم بر تو از این رفتار تو با آن حضرت داری.
نحریر گفت: به خدا سوگند که من او را در برکه السباع میان شیران و درندگان خواهم افکند.
پس از خلیفه برای انجام این کار اجازه طلبید، او اجازه داد. آن حضرت را به میان شیران انداخت و شکی در آن نداشتند که شیران آن حضرت را خواهند خورد.
پس به آن محل نظر کردند که از حال آن جناب با خبر شوند.
دیدند آن جناب را [که ] ایستاده نماز میخواند و شیرهای درنده دور آن حضرت هستند.
پس امر کرد که آن جناب را بیرون آورده و به خانهاش ببرند.
منتهی الآمال شیخ عباس قمی جلد ۲ صفحه ۶۳۰ – با دخل و تصرف
- کد خبر 5995
- 27 بازدید
- بدون نظر