وی با بیان اینکه عرض کردیم قرآن کریم هم سلسله سوری دارد که در مدینه نازل شده است و سورههایی دارد که در مکه، ادامه داد: وقتی حکومت تشکیل شد آیات قرآن کریم هم طولانی شده و هم معطوف به مسائل سیاسی و اقتصادی و حکومتی است و همانطور که یفسر بعضه بعضاً است خطبههای حضرت امیر(ع) هم برخی، برخی دیگر را تفسیر میکنند.
آیتالله جوادی آملی تصریح کرد: حضرت امیر(ع) فرمودند: والعمل الصالح حرثه فی الاخره؛ یعنی نتیجه عمل را در آخرت خواهید دید یا در فرمایش دیگری دارند که دنبال عمل صالح بروید و با آرزو حرکت نکنید و خود را به آرزوها سرگرم نکنید؛ گاهی انسان با آرزو زندگی میکند که سرمایه افراد سالمندی است که عمرشان رو به پایان است و احساس میکنند کاری از دستشان برنمیآید ولی افرادی هستند که با امید زندگی میکنند یعنی برنامه دارند و عمل خوب انجام میدهند و به رحمت و فضل خدا امیدوار هستند و حضرت فرمودند اینگوه زندگی کنید.
استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان اینکه امام فرمودند همواره خود را از آرزو دور بدانید، تصریح کرد: آرزو چیز قبیح و بد و رجا خیلی خوب است؛ کسی مقدمات کاری را فراهم میکند و امیدوار است که حوادث آینده به نفع او باشد مانند کشاورزی که دانه کاشته و آب داده است و امید دارد که محصول بردارد ولی آرزومند دانه نکاشته است که بخواهد محصولی بردارد.
این مفسر قرآن و نهجالبلاغه بیان کرد: قرآن کریم و فرمایشات امام علی(ع) به ما توصیه میکنند که اول از جهل به سمت علم و از ظلم به سوی عدل و از تنبلی و سستی به سمت اراده و از غفلت به سمت هوشیاری هجرت کنید؛ در روایات داریم که الهجرت باقیه ما بقی الدهر؛ مهاجرت از ظلم به عدل و غفلت به هوشیاری و از ظلم به عدل تا روز قیامت وجود دارد.
آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه قرآن کریم چندین مرتبه از تعبیر سارعوا استفاده کرده و فرموده است با سرعت به سمت مغفرت و رحمت الهی بروید، اظهار کرد: در کار خیر مسابقه بگیرید و میدان این مسابقه هم به اندازه زمین و آسمان است؛ وقتی میدان مسابقه به وسعت آسمان و زمین است آیا جا برای کسی که بخواهد سبقت و سرعت بگیرد وجود ندارد؟ این نظیر رانندگی نیست که اگر خواست جلو بیفتد تصادف کند؛ فرمود در ادب و احسان و نیکی و علم سرعت بگیرید و مسابقه دهید زیرا میدان مسابقهای است که وسعت آن به اندازه آسمان و زمین است.
چه کنیم امام متقین باشیم؟
استاد درس خارج حوزه علمیه افزود: میدان مسابقه فضائل میدان تصادف نیست، پس اول هجرت و بعد سرعت سپس سبقتگرفتن و جلو افتادن است یعنی انسان میخواهد در فضل و علم و ادب و خیرات از دیگران جلوتر بیفتد و سرعت بگیرد و تا جایی برود که دیگران به پای او نرسند. حال ما که در حوزه و دانشگاه و مسجد محل حضور داریم باید از خدا بخواهیم که امام حوزه و دانشگاه و مسجد و امام متقین باشیم؛ امام روستای خودمان باشیم، البته نه امام جماعت بلکه طرزی زندگی کنیم که عموم مردم به ما نگاه کنند و الگو بگیرند و با دیدن ما یاد خدا بیفتند. چرا ما نباید کاری کنیم که اینطور شویم؟
مفسر قرآن و نهجالبلاغه اظهار کرد: امامت خواسته همه مؤمنان است؛ اگر ما اهل سرعت و هجرت و سبقت بودیم و در میدان مسابقه خیرات شرکت کردیم از خدا بخواهیم: واجعلنا للمتقین اماما؛ این مقام، مقام اخروی است و نه صرفا مقام دنیوی و هوا و هوس هم نیست. پس عمل آنقدر قدرت دارد که ما را مسابق و سارع و مهاجر و امام متقین کند.
ترس موسی(ع) از جهل مردم
استاد حوزه علمیه با اشاره به برخی پرسشهای طلاب درباره داستان موسی و ترس او در میدان سحر با ساحران، گفت: در جلسه قبل عرض کردیم که موسی(ع) در میدان مسابقه با ساحران ترسید؛ قبل از میدان مسابقه با ساحران موسی در کوه طور و وقتی وحی بر او شد که عصای خود را بینداز و آن عصا به اژدها تبدیل شد موسی ترسید و این خوف بهجایی بود اما چرا در این میدان مسابقه باز ترسید در حالی که به این معجزه خودش آگاه بود؛ حضرت امیر(ع) فرمودند که موسی میدانست که طناب ساحران و مارها واقعی نیست و ترسی ندارد ولی از اینکه مردم بین سحر ساحران و معجزه من فرقی نگذارند ترسید؛ ترس از جهل مردم بود.
وی افزود: خداوند به او فرمود نترس من کاری میکنم که بساط ساحران برچیده شود؛ لذا فرمود: وَأَلْقِ مَا فِی یَمِینِکَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا ۖ إِنَّمَا صَنَعُوا کَیْدُ سَاحِرٍ ۖ وَلَا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتَىٰ (در اینجا متاسفانه انما سر هم نوشته شده است که باید جدا میشد). عصایی که تو انداختی کید ساحران را بلع میکند و از بین میبرد. فرمود عصا را بینداز و وقتی انداختی کید اینها را میبلعد و بعد توضیح داد کید اینان سحر است؛ اینجا سخن از چوب و طناب نیست لذا نفرمود چوب و طناب ساحران را خواهد خورد. در قصه امام رضا(ع) هم بیان شده است که شیری از پشت پرده به اذن ایشان آمد و دو نفر فرد مسخرهکننده را خورد و بعد وقتی گفتند آنان را بازگردانید حضرت فرمودند اگر آنچه را عصای موسی خورد برگرداند این هم برگردانده خواهد شد؛ اولا باید در سند این موضوع بحث جدی شود که صحیح است یا خیر ثانیا آنچه را عصای موسی بلع کرد سحر بود و اگر موسی آن را برگرداند ما هم برخواهیم گرداند.
مقاماتی که انسان را متواضع میکند
استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه گفت: در دعای کمیل درجات بهشت را آرزو میکنیم ولی اینها مقامات دنیوی نیست بلکه انسان را متواضعتر میکند؛ در پایان دعای عرفه هم فرمود: انا اضل الاضلین و اقل الاقلین یعنی کسی از من کوچکتر در درگاه خدا نیست؛ این را حسین بن علی(ع) میگوید و این مقامات انسان را متواضعتر میکند. حضرت امیر(ع) در چندین مرتبه فرمودند: العمل العمل العمل یعنی عمل کنید تا علم شما به واسطه آن در وجود شما محکم شود.
وی افزود: اگر انسان چیزی یاد گرفت و به آن عمل کرد این علم شکوفاتر خواهد شد و تا آخر میماند و گرفتار فراموشی پایان عمر نخواهد شد ولی اگر همراه با عمل نباشد ممکن است فراموش شود؛ طبرسی نقل کرده است که حضرت فرمود: اگر کسی قلبش با قرآن باشد و علمش با قرآن باشد یعنی علم و عمل او قرآنی باشد به گرفتاری فراموشی پایان عمر مبتلا نخواهد شد؛ فرمود علم به عمل میگوید دنبال من بیا و مرا راه نکن؛ اینکه حضرت فرمود از دست دادن فرصت، غصه است تنها غصه نیست بلکه سرمایه باختن هم هست؛ در خطبهای مختلف دیگر هم بر این مسئله تاکید کرد. در قرآن کریم هم مکررا عمل آمده است و حضرت امیر(ع) فرمودند: الله الله فی القرآن … . یعنی مبادا کسی به قرآن عمل کند و شما محروم باشید.
آیتالله جوادی آملی بیان کرد: قرآن علوم عقلی و علم کلام و اعتقادات و … دارد؛ عمل صالح و مسائل اجتماعی و جهاد اکبر و اصغر و مسائل سیاسی و اقتصادی و … دارد لذا وقتی چیزی از قرآن را دانستید عمل کنید تا به مقام امامت برسید و امامت مقام اخروی است و نه دنیوی؛ چرا باید دنبالهرو باشیم؛ اگر منظور مقام دنیوی بود قرآن اینقدر اصرار نمیکرد بلکه مراد مقام اخروی است تا انسان هرقدر بالاتر میرود شاکرتر و متواضعتر شود و امیدواریم همه به این مرتبه برسیم.